مهاجرت با لباس ورزشی
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۶۹۱۲۹
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم ، کسانی که با جنس اخبار ورزشی آشنا هستند و اخبار مربوط به آنها را به دقت رصد میکنند تیترهایی همانند «مهاجرت کشتی گیر ایرانی به آذربایجان» و یا «پناهندگی جودوکار تیم ملی در اروپا» برای آنها تکراری است.
هر سال که میگذرد دایره ورزشکاران مهاجرت کننده وسیعتر میشود و نامهای جدیدی در زمره مهاجران ورزش ایران قرار میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته ذکر این نکته بسیار مهم است که به ندرت رخ می دهد ورزشکاری پس از مهاجرت از ایران به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کند و به جایگاهی برسد که همه نگاهها را به خود جلب کند. آنها در بهترین حالت ممکن در چند تورنمنت بی اهمیت مدال میگیرند و بعد از مدتی کوتاه ستاره فروغ آنها رو به خاموشی میرود.
البته که بسیاری از آنها با هدف مدال و سکو مهاجرت نمی کنند؛ درد اکثر آنها یکی است؛ مسائل و مشکلات مالی و معیشتی.
آخرین داستان ورزش ایران در زمینه پناهندگی و مهاجرت حول همین مسائل مالی و بیکاری چرخیده است.
سقوط بهمن
چند روزی بیشتر از انتشار اخبار مهاجرت بهمن نصیری ملیپوش قایقرانی ایران به کشور کوچک و همسایه ایران یعنی جمهوری آذربایجان نمیگذرد. همتیمیهای سابق و مربیان مختلفش برای او کلی متن احساسی منتشر کرده و چهرههای مختلف ورزشی به خصوص در رشته قایقرانی در رابطه با مهاجرتش صحبتهایی را به زبان آوردهاند.
بهمن نصیری قرار بود نماینده قایقرانی ایران در المپیک توکیو هم باشد؛ او سهمیه المپیک را هم گرفته بود اما از آنجایی که فقط یک روئینگسوار باید به المپیک اعزام میشد نصیری به نفع نازنین ملایی کنار کشید.
گفته میشود نصیری قبلا هم قصد مهاجرت به کشور آذربایجان را داشته اما از آنجایی که امید به عملی شدن وعدهوعیدها داشته برای خودش مهلتی تعیین کرده است. اما وقتی متوجه شد قرار نیست برای او وعده و قولی عملی شود بار و بندیل را بست و اینبار واقعا راهی آذربایجان شد. حالا یکی از بهترین قایقرانان ایرانی قرار است برای آذربایجانیها پارو به آب بزند، آن هم در حالی که هم از لحاظ مالی تامین است.
سوال بسیار مهمی که پیش میآید این است؛ مدیران ورزشی نمیتوانستند در ایران همین امکانات را برای او فراهم کنند؟
تیم ملی دستفروشان
برخی از روایتهای دیگری که در رابطه با ورزش ایران وجود دارد باز هم تکراری هستند. همانند اخبار مربوط به مهاجرت فلان ورزشکار حتما اخباری هم در رابطه با دستفروشی و یا کارگری فلان نخبه ورزشی در رستوران شنیدهاید. این اخبار معمولا برای بازهای کوتاه مورد توجه قرار میگیرند و سپس انگار نه انگار ورزشکاری وجود دارد که در گوشهای از خیابان نشسته و دستفروشی میکند.
قانع به حقوق وزارت!
بهمن نصیری نه اردوی خارجی میخواست نه ورزشکار زیادهخواهی توصیف میشد. او فقط دلخوش به وعده استخدام بود. به این ورزشکار گفته بودند که به زودی در آتشنشانی استخدام میشود. این ملیپوش هم منتظر استخدام در آتشنشانی و دریافت «حقوق وزارتخانه ای» بود اما همین هم عملی نشد.
پیدا کردن شغل برای یک ورزشکار برای برخی از مدیران پرنفوذ تا این اندازه سخت نبود. اگر موقعیتهای شغلی مناسبی برای نخبههای ورزشی به وجود میآمد نرخ مهاجرت ورزشکاران ایرانی به نزدیکی صفر میرسید. اما فعلا که نرخ مدیرانی که سوءمدیریت نداشته باشند نزدیک به صفر است.
ورزشکار ایرانی؛ قانع و کم توقع
ورزشکاران نخبه برخی از کشورها از عالیترین سطح زندگی در تمامی سطوح برخوردار میشوند. در این میان داشتن شغل برای آنها کمترین دغدغه است چرا که به عنوان یکی از بدیهیترین مسائل از همان ابتدا حل شده است. او یا شغل مناسبی دارد و یا اینکه آنچنان مورد حمایت مالی قرار می گیرد که تمام تمرکز خود را بدون استرس روی ورزش میگذارد و ابدا هم این به فکرش خطور نمیکند که برود در کشور همسایه زندگی کند.
اما بسیاری از ورزشکاران حرفهای در ایران چنین شرایطی دارند: در حالی که حتی امکانات و شرایط لازم برای برگزاری اردو و تمرینات را ندارند و با سختی و مرارت در بدترین شرایط تمرین میکنند باید به فکر مشکلات مالی هم باشند. شب با این استرس بخوابند که بیکار هستند و دل به عملی شدن وعدههایی ببندند که در اکثر موارد عملی نمیشوند. در کنار همه اینها در اکثر مواقع برای ادامه ورزش و فراهم کردن امکانات باید از جیب هزینه کنند، چیزی که در نهایت آنها را به مرحله ناامیدی میرساند.
این شرایط با کمی هماهنگی و رایزنی میتواند برای هر ورزشکاری در ایران وجود داشته باشد. اما در سیستم مدیریت ورزشی در ایران آنقدر تعلل، سستی، ناآگاهی و خمودگی وجود دارد که آخر سر یکی مثل بهمن نصیری پیدا میشود که به قول معروف به سیم آخر بزند و چارهای جز این پیدا نکند که به جای دلخوشی به وعده استخدام شدن در آتشنشانی برود در آذربایجان زندگی بهتری را جستجو کند.
احتمال بازگشت نخبهها
میتوان ورزشکاران پناهنده را با عملی کردن حداقل خواستهها به ایران برگرداند. همانطور که در سطور پیش نگاشته شد بسیاری از این ورزشکاران نه همانند فلان ورزشکار اردوی گرانقیمت و پرهزینه در آمریکا میخواهند و نه خواستهای نامعقول و نجومی دارند. یکی مثل نصیری بیشترین چیزی که میخواست شغلی با حقوق متوسط بود. معمولیترین شرایط در کنار نداشتن دغدغه مالی خواسته بسیار بزرگی است؟
شاید بتوان آنها را برگرداند. سعید آقایی را یادتان می آید؟ همین چند هفته پیش در اثر برق گرفتگی درگذشت. او یکی از ورزشکارانی بود که بعد از مهاجرت پشیمان شد و برگشت. اما هیچ چیز برای او تقریبا تغییر نکرده بود و نتیج اش این شد که به جای تمرین در جایی که فدراسیون باید برای او در نظر میگرفت در زیرزمین غیراستاندارد خانهاش تمرین کرد. اما دچار برق گرفتگی شد و درگذشت. کاش شغل که نه، حداقل جایی برای تمرین او فراهم میکردید...
بهمن نصیری و یکی دوجین ورزشکاری که در سالهای اخیر به اینور و آنور مهاجرت کردهاند باید برگردند. کار سختی هم نیست. تقسیم وظایف بین فدراسیونها میتواند بهترین راهکار باشد. کار به خصوص در رابطه با ورزشکارانی که مشکل معیشت و شغل داشتند اصلا سخت نیست. آنها اردوی آمریکا و یا آپارتمان با سند ششدانگ که نخواستند، فقط دنبال این بودند که مبادا بیکاریشان طول بکشد و مبادا کارشان به گوشه خیابان برای دستفروشی بکشد.
دلایل عمده مهاجرت ورزشکاران بر اساس گزارش معاونت پژوهشهای اجتماعی – فرهنگی، دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ
* تفاوت در جايگاه و منزلت اجتماعی ـ اقتصادي ورزشکاران رشتههاي مختلف و احساس تبعیض.
* دسترسی به فرصتهاي شغلی بهتر و درآمد بیشتر.
* وضعیت رفاهی بهتر در كشورهاي مقصد.
* برخورداري ورزشکاران از حمايتهاي مالی بیشتر در كشورهاي مقصد.
*زيرساختهاي كیفی و كمی بهتر در كشورهاي مقصد.
*عدم تسهیلگري در فرآيند كسب وكار و فعالیتهاي ورزشی و باشگاهداري.
* تسهیل در صدور ويزا و تابعیت كشورها براي ورزشکاران.
هیلدا حسینی خواه - گروه ورزش
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: کشتی مدال سکو قایقرانی بهمن نصیری مهاجرت بهمن نصیری برای او
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۶۹۱۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت اسارت؛ از پیروزی اسرای ایرانی بر فرماندهان عراقی تا جرزنی بعثیها
به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، در آیین اختتامیه مسابقات قهرمانی والیبال دانشجویان پسر دانشگاه آزاد اسلامی به ابتکار عباس شیخان معاون فرهنگی دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک یکی از قهرمانان ورزشی استان مرکزی و آزادگان سرافراز دفاع مقدس در جمع ورزشکاران قهرمان تیمهای اول تا چهارم از خاطراتش گفت:
ابراهیم نصیری گفت: مقام معظم رهبری میفرمایند: «همه ما از جنگ فارغ شدیم، اما این جانباز است که تا آخر عمر درگیر جنگ است و آزادگان ذخائر بزرگ انقلاب هستند.»
آزاده هشت سال دفاع مقدس گفت: اینجانب ابراهیم نصیری آزاده و جانباز که مدت ۱۰۱ ماه در اسارت نیروهای بعثی بوده و دارای ۵۰ درصد جانبازی از ناحیه اعصاب و روان و اصابت تیر و ترکش در بدن هستم و سال ۱۳۴۰ در شهر آستانه از توابع استان مرکزی در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم و تحصیلات ابتدایی تا دیپلم را در آستانه سپری کردم.
این رزمنده هشت سال دفاع مقدس عنوان کرد: با شروع جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ به صورت داوطلب به خدمت مقدس سربازی اعزام شدم و پس از دوران کوتاه آموزشی بلافاصله به جبهه مقدم آبادان اعزام شدم که در آن موقع آبادان و خرمشهر در محاصره دشمن بود.
نصیری ادامه داد: ۵ مهر سال ۱۳۶۰ در عملیات ثامن الائمه برای شکستن حصر آبادان شرکت کردم. در این عملیات من خدمه توپ ۱۰۶ بودم و از ناحیه سر و دست تیر و ترکش خوردم و به بیمارستان انتقالم دادند و پس از شکسته شدن حصر آبادان و آزادسازی بخش عظیمی از منطقه جنگی آبادان بلافاصله ما را به جبهه شوش اعزام کردند.
وی، خطاب به والیبالیستها تشریح کرد: من در جریان اسارت با تنها توپ موجود در اردوگاه مسابقهای را بین اسرای ایرانی و فرماندهان عراقی اردوگاه تدارک دیدم مسابقه را از عراقیها بردیم شروع به اذیت و به قولی جرزنی کردند تا نتیجه را از ما بگیرند و در یکی از امتیازات پایانی که با قاطعیت پیروز بودیم چنان در ضربه اسبک به توپ ضربه زدم که توپ ترکید و بازی تمام شد.
این رزمنده هشت سال دفاع مقدس تشریح کرد: بعد از این مسابقه از شدت خشم باخت به ایرانیها فرماندهان عراقی ما را زیر تازیانه گرفتند و تا ساعاتی با مشت و لگد از ما پذیرایی کردند.
این آزاده سرافراز دفاع مقدس خطاب به حاضران خاطرنشان کرد: دانشجویان برای ماندن این پرچم و عزت این مملکت خونهای زیادی به روی زمین ریخته و رزمندگان زیادی جانثاری کردند و آزادگانی محکم برپای اعتقاد خود ایستادند، بنابراین شما هم در دفاع از کشور و ولایت محکم باشید و مردانه در مقابل دشمنان ایستادگی کنید.
انتهای پیام/